|
نگارنده: علیرضا میر علی نقی
روزنامه نگار و پژوهشگر تاریخ موسیقی ایران
درباره دو صدای جوان / علی و محمد سعیدی
|
محیط طبیعی حوالی اصفهان، خصوصیات مساعد نژادی و اقلیمی، از مهمترین عوامل پرورش و تولید صداهای انسانی در حدود والاست. برای رسیدن به مقام خواننده خوب، داشتن صدای ذاتی، یا خصوصیاتی چون قدرت و طنین و رنگ و گرمی و... شرط لازم است. این بار، از این شهر هنرپرور، دو صدای همخون و همخوان برخاسته.
موسیقی شهری ایران، در شکل کلاسیک و شناختهشدهاش - که متاسفانه اطلاعات دقیق و مفصلی دربارهی آن هنوز در دست نداریم - نوعی از موسیقی است که بر کلام، تکیهی بسیار دارد، کاراکتر آوازی آن مقدم بر کاراکتر «ساز»ی است و حتی زبان اجرایی سازها، تا همین چند دهه معاصر، سراسر زیر سلطهی سنگین جملات شعری بود.
اکنون هم که کوششهای ارزندهای برای تفکیک زبان اجرایی شعری از غیر شعری توسط چند نوازندهی اندیشمند صورت گرفته، باز هم صورت غالب، همین است که قالب اصلی اجرا برای موسیقی کلاسیک ایرانی شناخته میشود: اجرای جملاتی زیبا و دلنشین که چه باکلام و چه بیکلام، تابع ساختارهای تشکیلدهنده شعر کلاسیک فارسی باشند. ذات همیشه خنیایی و انتخاب اول خنیاگران آن که «غزل» است، این موسیقی را دارای خصوصیاتی کرده که از پنجهی نفوذ آن، ناگزیر است و تا حد زیادی هم ناگریز.
روشن است که در چنین فرهنگی، صدای زیبای انسانی که آمیخته با شعری زیبا و برازنده باشد، نهایت اهمیت را پیدا میکند. و با رونق گرفتن سلطهی رسانهای و مناسبات غیرعادلانهی شغلی و اقتصادی در جامعهی موسیقی ایران امروز، جریان موسوم به خوانندهسالاری ایجاد میشود؛ که شاهد نتایج و تبعات مخربش هستیم. موسیقی ایرانی در ذات و نهاد خود اینگونه «سالار»یها را پذیرا نیست و بین استادان قدیم هم اینطور برتریطلبیها و چنین مناسباتی وجود نداشت. اصفهان، یکی از مراکز مهم اجتهاد موسیقی شهری در ایران است، عبدالحسین برازنده و جلیل شهناز و حسن کسایی همان قدر حرمت و عزت داشتند که تاج اصفهانی و حبیب شاطر حاجی و ادیب خوانساری داشتند، و اصولا درجهی هنرمندی و خلاقیت و داشتن «آنِ» متعالی مورد نظر بود، نه اینکه افراد را بر حسب تخصصشان ردهبندی کنند.
|
|
|
اصفهان همیشه در زمینهی آواز چهرههای درخشان را پرورده است. دو ساز اصلی در این شهر را میتوان نای هفتبند نیستانها و نای درون انسانها دانست. دو سازی که بسیار به هم شبیه و نزدیک هستند. مگر نه اینکه عبدالقادر مراغی در مقاصد الالحان فرموده: «اکمل آلات، حلوق انسانی است؟» سازهای دیگر در اصفهان، نسبت به نی و آواز، در درجات بعدی توجه قرار میگیرند. اگرچه در سی سال گذشته نوازندگان خلاق و قدرتمندی در سازهای مختلف از اصفهان برخاستهاند از جمله، استاد فرامرز پایور، که ده سال آخر عمر مفیدشان(قبل از آن سکتهی جانکاه) را با علاقه و جدیت، صرف هنرآموزان با استعداد اصفهانی کردند.
محیط طبیعی حوالی این شهر، خصوصیات مساعد نژادی و اقلیمی، از مهمترین عوامل پرورش و تولید صداهای انسانی در حدود والاست. برای رسیدن به مقام خوانندهی خوب، داشتن صدای ذاتی، یا خصوصیاتی چون قدرت و طنین و رنگ و گرمی و... شرط لازم است.
این بار، از این شهر هنرپرور، دو صدای همخون و همخوان برخاسته که در ریشه، مشترک و در ثمره، متنوعند: برادران دوقلوی سعیدی، یا همان سعیدیها. که در اصفهان به نام کلی «دوقلوهای سعیدی» معروفند، و شاید برای این که ناآشنایان، آنها را با هنرمندی خوشخوان و معمر از محترمترین آواز اصفهان است(جناب تقی سعیدی) اشتباه نگیرند. دوقلوهای سعیدی، متولد هشتم آبان 1360، از محیطهای تعزیهخوانی برآمدهاند. محیطهایی که تا همین یکصدسال پیش در تهران، اصفهان، قزوین، اراک و تبریز، حنجرههای عالی را کشف میکرد و محل رشد و پرورش آنها میشد. تا زمانی که سلطهی رسانهها، همهگیر نشده بود، بهترین خوانندگان از محیطهای مذهبی وعرفانی برمیآمدند. از اقبالالسلطان در قرن گذشته گرفته تا ایرج و گلپا و شجریان و ناظری امروز.
|
سعیدیها از کودکی در محیطهای تعزیه بزرگ شده و خواندهاند. اما خود را محدود به تعزیهخوانی نکردهاند. آنها ابتدا تعلیم آواز، نزد استاد فضلالله شاهزمانی آغاز کرده و سپس نزد استاد محمدعلی کیانینژاد، نینواز چیرهدست و آهنگساز و ارکسترنویس بی بدیل موسیقی سنتی، تکنیکهای صداسازی را آموختهاند. آنها این شانس را داشتهاند که هم نزد معلم آواز کار کنند و هم نزد موسیقیدانی بصیر و مسلط به نوازندگی و نواسازی و تربیت خواننده برای ارکستر، با ظرافتها و دقایق مهم موسیقی آوازی آشنا شوند.
استعداد این دو برادر در حدی از تعالی است که استاد جلیل شهناز که معروف به ریزبینی و سختپسندی مفرط است، آنها را ستود و تشویق کرد. فیلم این دیدار تاریخی هماکنون قابل دسترس است. همچنین این برادران این فرصت عالی را داشتهاند که آثار جاویدان استاد عبدالحسین برازنده را - گاه با شعری متفاوت از اصل - بازخوانی کنند. اجرای آثار کلاسیک که از کاراکتری فاخر و سنگین برخوردار باشند، فرصتی است که هم غرورآفرین است و هم دشوار، و اگر خوانندهی جوانی خوب از پس آن برآید، آیندهی هنری خود را تضمین کرده است. نمیدانم آیا آلبوم آن نیز منتشر شده یا نه؟
صدای برادران سعیدی، گاه همراه همدیگر و گاه به تنهایی، از جوهرهای ذاتی(موروثی) و تواناییهای خاص، حکایت میکند. بخشی از توانایی، بیتردید مربوط به سالهای اوج جوانی است و اگر تربیت فرهنگی، پشتیبان صدا نباشد، آن صدای خوش و توانا هم آخر و عاقبت مطلوبی نخواهد داشت، نظیرش بلایی بود که ایرج در سالهای50-1340 بر سر صدای خودش آورد و آن حنجرهای که مورد تحسین خالقی و بنان بود، در خدمت مطالبی مسکین قرار گرفت. همچنین، آن یکی آوازخوان بااستعداد که ابتدا مقلد ایرج بود و بعدها ثابت کرد که حتی لیاقت تقلید را هم ندارد. حفظ پرستیژ فرهنگی و ذکاوت اجتماعی، غیر از صدای خوش است و صد نکته غیر حسن بباید که تا کسی، مقبول طبع مردم صاحب نظر شود.
گذشته از لطف و قدرت صدا، داشتن استعداد در فن مناسبخوانی(که خاص اصفهانیها است) و از حفظ داشتن اشعار خوب، و دانستن فوت و فن تلفیق یا ترکیب و پسند کلام و موسیقی، قریحهی جملهسازی در آواز، تنوع تحریرها، داشتن شنوایی ورزیده و نیک تربیت شده که صدایی کوک و درست را ایجاد کند، همه از عواملی است که خوشآوازی را تبدیل به خوانندهای ماندگار میکند. اکثر این خصوصیات به طور اعم نزد برادران سعیدی دیده میشود و بر عهده آنها است که به طور اخص و اکمل برای ارتقای این خصوصیات بکوشند تا صداییی دیگر و بالاتر از هر افتخاری برای آواز ایرانی در مکتب اصفهان باشند.
|
|
|
برای خیلی از افراد که مخاطب صدای آنها شدهاند و از طرفدارانشان به شمار میروند، وجه جذاب آواز این دو برادر در این است که به هیچ عنوان، تقلید مستقیم یا غیر مستقیم، صفر یا پنجاه یا صد در صد از صدای اساتید بزرگ آواز نیست! کپیسازی از روی صدای استاد به حدی بالا گرفته که سر و صدای شاگردان قدیمی همین اساتید را هم درآورده، و به هیچ وجه، مورد تأیید هنر و هنرمندان نمیتوانند باشد. هیچ کپیای برابر اصل نیست حتی اگر ثمرهای همچون همایون به حکم توارث، از همان ریشه و شجره برآمده باشد؛ و شک نیست که همایون والاتبار هم در عین تعلق به ریشههای ارجمند خویش، حوزهی شخصی و انحصاری صدا و آواز خود را پیدا خواهد کرد، کما اینکه از همین حالا هم معلوم است. دربارهی سعیدیها البته اوضاع فرق میکند. حوزهی آواز اصفهان البته اسوههای خاص خود را دارد، از تاج اصفهانی تا هنرمندانی که با حفظ فردیت، شیوهی استاد را با توانایی اجرا میکنند. بیشک هنر از تقلید آغاز میشود، از آن فراتر میرود و بدعتها و بدایع خود را بنا مینهد.
از همخوانی این دو صدای رسا، متاسفانه آثار اندکی به صورت رسمی منتشر شده است. آثار موسیقی تا به صورت کثیرالانتشار در دسترس عموم قرار نگیرد، نمیتواند معرف هنرمند به مردم باشد. آلبوم «ارگ خاموش» که چند سال پیش از این انتشار یافت میتوانست معرف خوبی برای هنر این دو برادر و تنظیمکنندهی فرهیختهی آن آقای امیر اسلامی باشد؛ اما این آلبوم هم به دلایل فرهنگی موجود در جامعهی امروز ما، درست شناخته نشد. خوانندگی در تیتراژهای پایانی سریالها هم معرف خوبی برای این صداها نیست. استعدادها باید در بستر اصالت اقلیمی خود قرار بگیرند و حمایت شوند تا بتوانند شاهکارهای ماندگار بیافرینند. هم اکنون، این دو صدای رسای موسیقی ایران، به یمن حمایت صدا و سیمای مرکز اصفهان توانستهاند به کار حرفهای ادامه بدهند؛ بسیاری از بزرگان موسیقی ایران، ابتدا از همین جعبهی جادو آغاز کردهاند ولی در آم محدود نماندهاند و به «کارمندان موسیقی» تبدیل نشدهاند، بلکه به هنرمندان موسیقی بدل شدهاند.
هنوز هزار بادهی ناخورده اندر این تاک است. کنسرتهای داخل و خارج از کشور، موفقیت در صدا و سیمای اصفهان و تهران، تقدیر اساتید دیروز و امروز، همکاری با استعدادهای شایان توجهی مثل امیر اسلامی و ستار هوشیاری، طلیعهی اقبالی را میدهد که تا کنون هیچ کدام از برادران توامان در موسیقی ایران به آن نرسیدهاند. این دو نای بلندآوا، مثل یک نای جفتی هستند با دو صدای همریشه و مجزا. اگر افتخاری برای آیندهی آواز اصفهان باشد، بیشک این دو از سران آن خواهند بود.
|